![](http://LoxBlog.Com/userfiles/image/h_k_zahedi/2523.JPG)
در غم نشست، خاطر من از جواني ات
با ياد لحظه هاي پر از مهرباني ات
در كوچه باغ خاطره ها پرسه مي زنم
با ياد روزهاي خوش همزباني ات
رازي ميان زمزمه هاي تو بود و من
مي خواندم از نگاه تو راز نهاني ات
روزي خبر رسيد از آن سوي مرزها
در خون شكفته بال و پر آسماني ات
رفتي به سمت نور و نگفتي ز بعد تو
پژمرده مي شود ثمر زندگاني ات
شرمنده ام... از اینکه عکس شهدا را به در و دیوار می زنیم
و عکس شهدا عمل می کنیم...
شرمنده ایم... شهیدان عزیز... شرمنده... ![](http://loxblog.com/editor/popups/images/smiley/msn/72.gif)