نمیدونم...
تا حالا براتون اتفاق افتاده که نفهمید چه حالی دارید؟
چی میخواید؟ کی رو میخواید؟ کی باید باشه؟
میخواید کجا باشید؟
همش حس کنید به هم ریخته اید...
قلبتون همش نیش بزنه...
روزی صدبار با خودتون و دلتون وصیت کنید و خداحافظی...
همش آه بکشید...
حس بیهودگی کنید... حس پوچی...
حس خوب نبودن و مفید نبودن برا هیچ کس...
از خودتون گله و شکایت داشته باشید...
از آدمای دور و برتون...
از اونایی که همه کس توأن و تو اما... مثل اینکه هیچکسشون نیستی...
دلتون از خیلیا گرفته باشه و نتونید به کسی بگید...
من الآن یه چنین حسی رو دارم...
حس خفقان... تنهایی...
خدا... باش...... لطفاً...*
نظرات شما عزیزان:
نازنين
ساعت19:40---14 آذر 1392
همیشه دعا کنید چشمانی داشته باشید که
بهترین ها را از آدمها ببیند ،
قلبی که خطا کارترین ها رو ببخشد ،
ذهنی که بدی ها را فراموش کند
و روحی که...
هیچگاه ایمانش به خدا را از دست ندهد ....
پاسخ: خیلی خیلی سخته یه انسان این طوری باشه... اما میشه سعی کرد... دعامون کنید که انسان باشیم و انسانیت داشته باشیم... سپاس و... سپاس...