ساده می گویم :
خـدایــا دوسـتـت دارم …
به تو من خیره می گردم ؛
به این جنگل …
به این برکه …
به خط نور …
به این دریا …
به رقص آب …
به این افسون بی همتا …
چه باید گفت؟
کمک کن واژه ها را بر زبان آرم ؛
بگویم لحظه ای از تو …
از این زیبائی روشن ،
از این مهتاب …
بریزم با نسیم و گم شوم در شب ؛
بخندم با تو لختی در کنار آب …
زبانم گنگ و ذهنم کور ،
تنم خسته ، دلم رنجور …
تمام واژه ها قامت خمیده ،
ناتوان …
بی نور ….
پر از پیچیده گیست این ذهن ناهموار ؛
سکوت واژه ها درهم تنیده ،
مثل یک آوار …
من از پیچیده گی ها سخت بیزارم ؛
تو با من ساده می گویی و من هم ساده می گویم :
” خـدایــا دوسـتـت دارم “
نظرات شما عزیزان:
نازنين
ساعت15:14---24 اسفند 1392
سلام...پيشاپيش سال جديدو تبريك ميگم با آرزوي بهترينا...بسيار بسيار زيبا مچكرم...
یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند
یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند
یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم
که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد
یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم
چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باش
محیا
ساعت11:12---24 اسفند 1392
زمان هنوز يک اماي نازنين دارد
به اوج نقطه ي پايان خود يقين دارد
زمين چقدر بگردد براي ديدن تو
کدام شب خبر از روز آخرين دارد؟
من فلک زده دور از تو مرده اي هستم
که حال و روزم؛ اياک نستعين؛ دارد
دلم گرفته و کم مانده تکه تکه شود
شبيه منطقه اي که هنوز مين دارد
دوباره سفره ي عيد از نبودن تو پر است
قبول نيست؛ مگر انتظار سين دارد؟
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام و وقت بخیر. از حضورتون در وبلاگم ممنونم
مریم
ساعت15:26---20 اسفند 1392
دلم کـــــــــــمی خدا میخواد…
کمی سکـــــــــــوت…
کمی دل بریدن میخواد…
کمی اشک…
کمی بهت…
کمی آغوش آسمانی
کمی دور شدن از این آدمها…!
کمی رسیدن به خدا…